دردِ دردمعطّلی و درمانِ صبر
آنها که «درد و تشنگی» را چشیدهاند و شدّت حرکتی که در پی آن هست را تجربه کردهاند و به قول مولویِ عزیز آب برایشان از بالا و پست شروع به جوشش میکند، آسیبی در کمینشان است که آن را «دردمعطّلی» مینامم. این افراد به خاطر تجربیات عملیشان و یا به خاطر این فکر که «گویا همه چیز در درون درد و تشنگی نهفته است و بدون آن نمیتوان به نتیجه رسید»، همیشه معطّل احساسِ درد در یک زمینه هستند تا شروع به حرکت کنند و حتّی اگر هم معطّل نشوند و به کارهایی بپردازند، احساس پوچی و بهرهوریِ کم در آن کارها میکنند.
دردِ «دردمعطّلی» درمانش «صبر» است و «صبر»! کارهای بسیاری است که انسان «میداند» باید آنها را انجام داد لکن «دردِ آن را ندارد»، باید صبر پیشه کرد و همان کارها را مستمراً انجام داد که اگر همین صبر و استمرار را به درازا بکشاند، علاوه بر فوائدی که آن کارها و استمرارِ آن کارها در پی دارد، چه بسا اندک اندک دردهایی را در شخص ایجاد کند.
«درد» اگر با «صبر» همراه نشود، حالی است که میآید و میرود لکن اگر صبر پشتوانهٔ این درد شد در نبودِ احساسِ درد، انسان متوقف نمیشود و پیش میرود.
کسی که دردی دارد و کارهایی را به مقتضای آن درد انجام میدهد هنر چندانی به خرج نمیدهد چراکه آن که دردِ چیزی را پیدا کرد جنب و جوش واکنش طبیعی و بیزحمتِ اوست؛ تلاش و زحمت را آن شخصی به خرج میدهد که بر کارهایی که دردِ آنها را احساس نمیکند لکن میداند باید انجام شوند صبر پیشه میکند.
افزودهٔ ۱۵ / ۱۱ / ۱۳۹۹ 🔻
صبر، اقدام کردن بلکه بالاترینِ اقدامهاست!
ممکن است این پندار در ذهن برخی نقش بندد که صبر نوعی بیخیالشدن، دست روی دست گذاشتن و منتظر ماندن است، نوعی انفعال و درماندگی است امّا صبر یک حرکت رو به جلو است و حمله است، به مثابهٔ یک استراتژیِ مهم در روش پیشروی است. ممکن است ما احساس کنیم صبر، فعلی عدمی است، «کاری نکردن» است اما به حقّ صبر، فعلی ایجابی و انجام کاری صعب است. در حقیقت صبر، مقابله کردن با یک میل درونی نسبت به رهاکردن و فروگذاردن کاری است، آنگاه که قدرت روحیِ یک شخص رو به تمامی میرود و به مرزهای آن میرسد، چیزی که این مرزهای روحی را فراتر میبرد و سعه و قدرت روح را فزونی میبخشد، همین صبر است. به نظر نمیرسد که چنین کاری را بتوان انفعال یا فعلی عدمی نامید.
چرا صبر کیمیاگری میکند؟
تمثیلی به بازار سرمایه
در بازار سرمایه (بورس) میگویند: «مهمترین عامل در سودکردن که با وجود آنها با علم اندک در تحلیل سهامها باز هم میتوان سودآوری داشت-، انتخاب/طراحی یک استراتژی و پایبندیِ بیچونوچرا به آن استراتژی است.» (انتخاب آن استراتژی نیز باید متناسب به حالت روحی شما و تحمّل و شاکلهٔ روحی شخص باشد). نکتهٔ ویژهای که در این توصیه باید توجه شود این است که حتّی اگر استراتژیای که انتخاب کردید در ابتدا شما را وارد ضرر کرد باز هم حق ندارید دست از استراتژی بردارید و باید آن را ادامه دهید. این صبر و پایبندیِ بیچونوچرا نیازمندی صبری ویژه است که بسیاری از افراد آن را ندارند و در تحصیل آن سالها زمان نیاز دارند!
همیشه برایم سؤال بود که خب اگر یک استراتژی در یک موقعیت ما را وارد ضرر میکند برای چه باید پابند به آن باشیم و -حتی به استثناء در مورد یک سهم- نباید سراغ یک استراتژی دیگر برویم. اما آرام آرام مطلب برایم روشن شد؛ هر استراتژیِ معقولی در نسبت با بالا و پایین شدن بازار یک قسمتهای سودسازی دارد و یک قسمتهای ضررسازی که در برآیند قسمتهای سودساز غلبه دارند و سود عائد شما میشود. اما این قسمتهای سودساز به طور دقیق معلوم نیستند. به این ترتیب اگر شما یک استراتژی را بدون چون و چرا روی یک سهم پیاده کنید همهٔ آن قسمتهای سودساز به همراه همهٔ آن قسمتهای ضررساز عائدتان میشود، قسمتهای سودساز غلبه مییابند و شما سود میکنید. اما اگر پس از پیادهسازی یک استراتژی، در قسمت اول وارد ضرر شوید و تصمیم بگیرید که برای بیشتر ضرر نکردن در قسمت دوم از آن استراتژی خارج شوید و یک استراتژی دیگر را پیاده کنید چه بسا این استراتژی جدید هم در این قسمت دوم ضررساز شود و چه بسا همان استراتژیای که در ابتدا پیاده کرده بودید در این قسمت دوم سودساز میشده ولی شما از آن دست برداشتهاید. پس در قسمت دوم هم ضرر میکنید دوباره برای فرار از ضرر یا به استراتژی قبل یا یک استراتژی جدید دست میاندازید چه بسا در این مورد هم استراتژیهای جدید وارد قسمتهای ضررسازشان شوند و همینطور در این سرگردانی میگردید… بدین ترتیب شما با صبر نکردنِ بر یک روش و استراتژی واحد از قسمتهای سودساز آن بیبهره ماندهاید و ملغمهای از قسمتهای زیادی از ضرر و قسمتهای کمی از سود و با برآیند نهایی ضرر ساختهاید.
آری! امکان هم دارد به طور کاملاً استثنائی با این رویهٔ تغییر روشها و استراتژیهای مختلف، یک معامله انجام دهید که همهٔ قسمتهای آن سودساز است و بدین ترتیب سودی عالی ببرید، اما بدانید اگر این روش شما بشود قطعاً در دریایی از ضررها غوطه خواهید خورد.
کیمیای صبر و مس کارهای ما
در زندگی نیز همین مطلب جاریست، کارهایی که میکنیم و روشهای انجام آن کارها، هر یک قسمتهای به خصوصی دارد که صرفاً در آنها داریم هزینه میدهیم و در کنار آن هزینهها، قسمتهایی وجود دارند که در نتیجهٔ آن هزینهها، به نتایجی میرسیم و خروجیهایی عایدمان میشود. اگر بخواهیم مرتّب کارهایی که انجام میدهیم یا روش انجام آن را عوض کنیم، ملغمهای از قسمتهایِ ناقصِ هزینهده ساختهایم که به ثمردهی و دادنِ نتیجه نرسیدهاند. باید روش و کاری را انجام داد و با تمرکز بر آن شیرهٔ آن را کشید و سپس سراغ کارها یا روشهای دیگر رفت و از فوائد و نتایج مخصوص آنها استفاده کرد.
به کارهایی که در گذشته انجام دادهاید بنگرید، به نوشتههایتان، به افکارتان، به مطالعههایتان و… پر است از پروژههای نصفه و نیمه و کارهایی که آنها را به بلوغشان نرساندهاید و بدون گرفتن شیرهشان رهایشان کردهاید، بسیار زحمت کشیدهاید و هزینه برای آمادهسازی و بررسی قسمتهایی از آنها دادهاید اما بدون اینکه تا سر حد ممکن ثمرات و نتایج آنها را جمع کنید، سراغ کاری رفتهاید، خرج کردهاید و موقع دخل بیخیال شدهاید. مانند کشاورزی که ماهها زحمت باری کاشت و داشت زمینی میکشد اما در اواسط کار یا حتّیٰ موقع چیدن محصول زمین را رها کرده و سراغ زمینی دیگر میرود.
همین مطلب سرّ یا یکی از اسرار کیمیاگری صبر در همهٔ امور است؛
بسیاری از نتایج و در هر کاری و همچنین عمق بیشتری از آن نتایج، با تمرکز و تراکم در آن کارها به دست میآید،
(چراکه در غیر این صورت هزینهها بسیار بیشتر از استفادهها خواهد بود)
و تمرکز و تراکم و گرفتن شیرهٔ امور، با صبر ممکن خواهد بود.
صبر تا آنجا در همهٔ امور کیمیاگری میکند که این همه مدح ملّای رومی از صبر ناروا نمینماید که گفت «الصبر مفتاح الفرج، الصبر معراج الدرج / الصبر تریاق الحرج، ای ترک تازیخوانِ من»(1)غزلیات شمس، غزل ۱۸۰۶. این بیت در غزلیات شمس تبریز به گزینش محمدرضا شفیعی کدکنی نیامده.. اگر هر درِ بستهای کلیدی مخصوصِ خود دارد، شاهکلیدی هم در میان هست؛ اگر هر مشکلی راهِ چارهای مخصوص به خود دارد، شاهراهی نیز وجود دارد؛ صبرْ آن شاهکلید و شاهراه است.
آری! پرده از قاعدهٔ عالم برداشته این آیهٔ شریفه: «سَیَجعل الله بعدَ عُسرٍ یُسراً»(2)طلاق، آیهٔ ۷ که بسیار جای تأمل دارد.
ملّای رومی چه قدر ساحرانه و معجزهگونه از صبر دمزده و چه قدر موشکافانه در اثر کیمیایی آن تدقیق کرده:
رفت لقمان سوی داود صفا | دید کو میکرد ز آهن حلقهها |
جمله را با همدگر در میفکند | ز آهن پولاد آن شاه بلند |
صنعت زراد او کم دیده بود | در عجب میماند وسواسش فزود |
کین چه شاید بود وا پرسم ازو | که چه میسازی ز حلقه تو بتو |
باز با خود گفت صبر اولیترست | صبر تا مقصود زوتر رهبرست |
چون نپرسی زودتر کشفت شود | مرغ صبر از جمله پرانتر بود |
ور بپرسی دیرتر حاصل شود | سهل از بی صبریت مشکل شود |
چونک لقمان تن بزد هم در زمان | شد تمام از صنعت داود آن |
پس زره سازید و در پوشید او | پیش لقمان کریم صبرخو |
گفت این نیکو لباسست ای فتی | در مصاف و جنگ دفع زخم را |
گفت لقمان صبر هم نیکودمیست | که پناه و دافع هر جا غمیست |
صبر را با حق قرین کرد ای فلان | آخر والعصر را آگه بخوان |
صد هزاران کیمیا حق آفرید | کیمیایی همچو صبر آدم ندید(3)مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۴۲ تا ۱۸۵۴ |